آخرین مطالب پيوندها نويسندگان |
باربی ناز
باربی
سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 11:56 AM :: نويسنده : باربی ناز
روزی یک استاد دانشگاه تصمیم گرفت تا میزان ایمان دانشجویان اش را بسنجد . دانشجویی شجاعانه پاسخ داد : (( بله )) استاد گفت: (( دراین حالت , خداوند شر را آفریده است . درست است ؟ زیرا شر وجود دارد .))
برای این سوال , دانشجو پاسخی نداشت و ساکت ماند . ناگهان , دانشجوی دیگری دستش را بلند کرد و گفت: (( استاد ممکن است از شما یک سوال بپرسم؟ )) استاد پاسخ داد: (( البته )) دانشجو پرسید: (( آیا سرما وجود دارد؟ )) استاد پاسخ داد: (( البته, آیا شما هرگز احساس سرما نکرده اید؟ )) دانشجو پاسخ داد: (( البته آقا, اما سرماوجود ندارد. طبق مطالعات علوم فیزیک, سرما, نبودن تمام و کمال گرماست و شیء را تنها درصورتی می توان مطالعه کرد که انرژی داشته باشد و انرژی را انتقال دهد و این گرمای یک شیء است که انرژی آن را انتقال می دهد . بدون گرما اشیاء بی حرکت هستند, قابلیت واکنش ندارند ; پس سرما وجود ندارد . ما لفظ سرما را ساخته ایم تا فقدان گرما را توضیح دهیم . )) دانشجو ادامه داد : (( وتاریکی ؟ )) استاد پاسخ دا د : (( تاریکی وجود دارد . )) دانشجو گفت: (( شما باز هم در اشتباه هستید آقا! تاریکی , فقدان کامل نور است. شما می توانید نور و روشنایی را مطالعه کنید اما تاریکی را نمی توانید مطالعه کنید. منشور نیکولز, تنوع رنگ های مختلف را نشان می دهد که در آن طبق طول امواج نور , نور می تواند تجزیه شود . تاریکی , لفظی ست که ما ایجاد کرده ایم تا فقدان کامل نور را توضیح دهیم. )) و سرانجام دانشجو ادامه داد: (( خداوند, شر را نیافریده است . شر , فقدان خدا در قلب افراد است. شر فقدان عشق, انسانیت و ایمان است. عشق و ایمان مانند گرما و نور هستند . آنها وجود دارند و فقدانشان منجر به شر می شود. )) نام این دانشجو (( آلبرت انیشتین )) بود
جمعه 23 فروردين 1392برچسب:, :: 11:7 AM :: نويسنده : باربی ناز
می گویند: "مریلین مونرو ” یک وقتی نامه ای به ” البرت اینشتین ” نوشت: فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه هایمان به زیبایی من و هوش و نبوغ تو. . . چه محشری می شوند! "اینشتین”در جواب نوشت: ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانوم. واقعا هم که چه غوغایی می شود! ولی این یک روی سکه است، فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی بر پا می شود!
دوش دیدم... دوش دیدم وسط کوچه روان دخترکی دلبرکی دلبرسیمین برکی خوشکلکی با نمکی این طرفش خواهرکی آن طرفش مادرکی دیدن آن دختر فتانه و آن مهوش جانانه و آن گوهر یکد انه مرا کرد چو دیوانه شدم در عقبش و ا له و مستانه دوان گفتمش ای یار فریبا چه قشنگی چه لطیفی تو چه محبوب و عفیفی تو نه چاقی و نه لاغر به همه کار حریفی به چنین قد و چنین بوی و چنین سوی و چنین خوی دگر مادر گیتی به جهان دختر شایسته نزاید . گشت آن دختر جانی زکلامم عصبانی ز ره سخت عنانی ز سر تند زبانی 2 عدد سیلی جانانه مرا زد لیک من از روی نرفتم عقبش رفتم و آنگه دهن غنچه صفت کرد ز هم باز که تا فحش کند آغاز که من گفتمش ای من به فدای دهنت جیغ بکش داد بکن ضجه و فریاد بکن هر چه دلت خواست بکن من نتوانم زتو ببریدن و محروم زعشق تو شدن چون زمن این کار نشاید مادر دخترک گفت ای کله خر احمق نادان تو چه بی شرم و حیایی تو مگردشمن مایی که چنین یاوه سرایی تو مگر آدم بی معنی و بی معرفت و بی سروپایی اما من چنین گفتمش از سر اخلاص چشم عاشق نتوان بست که معشوق نبیند لب بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
نظر یادتون نره همنیطور از تمام صفحات دیدن کنید
شنبه 17 فروردين 1392برچسب:, :: 10:46 AM :: نويسنده : باربی ناز
مغزی جوان برای همیشه زمانیکه به 30 سالگی می رسیم، مغزهای ما آهسته و ثابت، مسیر یک منحنی نزولی را در پیش می گیرند. اما این تنزل شناخته شده یک عارضه جانبی غیرقابل فرار نیست، بلکه اخیرا گفته می شود شما می توانید با روشهایی تغییرات مربوط به افزایش سن را خنثی کنید. روشهای ساده ای که فعال بودن شما را تضمین کند و نیروی ذهنی تان را قوی نگه دارد. 10 پيشنهاد ويژه براي تقويت مغز ۱/ کاری انجام دهید
درآخر هم برای این مطلب نظر بدین
|
|||
![]() |